همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی ****چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خودراننموده ای وبینم ****همه جا به هرزبانی بود از تو گفتگویی
به ره تو بس که نالم زغم تو بس که مویم ****شده ام زناله نایی شده ام زمویه مویی
شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت**** من خشک لب هم آخر از تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت****سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روندو صحرا ****تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
نظری به سوی (رضوانی )دردمند مسکین****که به جز درت امیدش نبرد به هیچ سویی...
کلمات کلیدی: