اماما، هرچند ما عاشورائیان قرن پانزدهم هجری قمری در کربلا نبودیم، تا به ندای هل من ناصر
ینصرنی تو پاسخ گوئیم و حق را یاری کنیم، اما حسینا، میدانیم که تاریخ بر محور تو و عاشورا و کربلایت میگردد و زمان از آن میگذرد تا یاران تو را از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون کشد و همه آنان را در زیر پرچم علم خونخواهی تو گرد آورد و آنان را وارث زمین گرداند و اینچنین واقعه تاریخ روزی بیش نیست و آن روز عاشوراست...
کلمات کلیدی:
رفتی ودیده پر آب است هنوز
چشم دریا به نگاهت نگران است هنوز
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
ابرها اندک اندک پهنه نیلگون آسمان را می پوشاندند چون شیری خشمگین
می غرید. برقی که از چشمانش تراوش می کرد به مثابه شراره هایی از آتش بود که بر زمین فرود می آمد . شاید از این همه گناه ومعصیت ودورویی ودورنگی وحق کشی وجنایت به تنگ آمده بود ومی خواست شلاقهای عذاب را بر مردمان فرود آورد . اما نه سالهاست که حق کشی وستم کره ارض را فرا گرفته ومردم انتظار معجزه ای از آسمان دارند اما آسمان ساکت وآرام به نظاره ایستاده است . براستی اگر آسمان چشم داشت در چه می نگریست وبرای که می گریست . ظاهر را می دید یا با طن را تن را می دید یا جان را مردم را تحسین وستایش می کرد یا نکوهش وسرزنش .
شما چه فکر می کنید....
کلمات کلیدی:
ازکفر من تادین تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم نکن اینجا مگر تردید نیست؟
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آن سوی خطر جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی ****چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خودراننموده ای وبینم ****همه جا به هرزبانی بود از تو گفتگویی
به ره تو بس که نالم زغم تو بس که مویم ****شده ام زناله نایی شده ام زمویه مویی
شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت**** من خشک لب هم آخر از تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت****سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روندو صحرا ****تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
نظری به سوی (رضوانی )دردمند مسکین****که به جز درت امیدش نبرد به هیچ سویی...
کلمات کلیدی: